فهرست مطالب

نشریه سیاست دفاعی
پیاپی 73 (زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/23
  • تعداد عناوین: 5
|
  • قاسم حسنی صفحه 51
    پیروزی در جنگ به عوامل مختلفی بستگی دارد که یکی از مهم ترین آنها عملیات روانی است. به همین دلیل این مولفه مورد توجه بیشتر مسئولان، فرماندهان و طراحان نظامی از گذشته های بسیار دور بوده است. لیکن با تغییر رویکرد جنگ ها در به حداقل رساندن تلفات انسانی با ظهور فناوری های جدید در عرصه ی رسانه در قرن اخیر بیانگر این است که جنگ ها با عملیات روانی و رسانه ای آغاز شده، با آن ادامه یافته و پایان گرفته اند. بنابراین، می توان گفت که این مولفه در حوزه ی طرح ریزی و هدایت جنگ نقش بسزایی را در خلق پیروزی، مغلوب ساختن و هدایت افکار عمومی به سمت و سویی که می خواهند ایفا نموده است. با عنایت به این رویکرد فرایند شکل گیری و کارکرد آن یکی از ابعاد مهم جنگ است. بدین جهت توجه ویژه به کالبد شکافی مولفه های آن مورد توجه بسیاری از کارشناسان نظامی قرار گرفته است که باور آنها بر این است پیروزی در جنگ مستلزم حمایت افکار عمومی است.آنها همواره برای موفقیت و مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به عملکرد خود، ناگزیر به بهره گیری از جنگ روانی در حوزه های مختلف هستند. به باور بیشتر اندیشمندان، اثر آن در جنگ 2003 بسیار مشهود بود. از این رو، هدف از انجام این پژوهش مشخص نمودن فرایند شکل گیری و کارکردهای اصلی آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی (منابع جمع آوری شده و براساس توالی زمانی تنظیم شد، سپس با تحلیل منابع فوق) نتایج تحقیق مشخص گردید.
    کلیدواژگان: عملیات روانی:مجاب سازی:افکارعمومی:جنگ سلطه
  • علیرضا نادری خورشیدی، هادی فقیه علی آبادی، حجت الله بهرامیان صفحه 91
    اگر چه نمی توان تاریخ معینی را برای پیدایش سازمان های غیردولتی یا به تعبیر دیگر سازمان های مردم نهاد (سمن ها) متصور شد، ولیکن در چهار دهه ی گذشته و آن هم در قواره و کارکردهای نوین، از رشد و توسعه ی روزافزونی برخوردار شده اند، و با تکیه بر ماهیت و خاستگاه وجودی آنها، که برگرفته از اهداف، آرمان ها، علایق و سلایق مشترک مردم جامعه است، رهبران جوامع را به صرافت انداخته تا از این بستر برای عمق بخشی راهبرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود خصوصا در فرامرزها بهره بگیرند. بر همین مبنا، کشورهای جهان سوم و جغرافیای هدف پژوهش (افغانستان) و آن هم بعد از تراژدی 11 سپتامبر و حاکمیت دولت قانون، محملی مناسب برای ظهور و بروز کثیری از سازمان های مردم نهاد(NGOs) کشورهای غربی و آسیای جنوب خاوری گردیده است و حال آن که جمهوری اسلامی ایران با وجود مجموعه ای از فرصت ها، بهره ی لازم را با هدف تعمیق و نفوذ راهبردهای خود به عمل نیاورده است. در این پژوهش روندی پی گرفته شده تا با شناخت عناصر کلیدی وجانمایه ی آنها به مختصاتی اصلی که در شکل دهی به مهندسی اجتماع موثرند، نقش سازمان های مردم نهاد را به عنوان بخشی از این جامعه، شناسایی و تعیین نموده و موقعیت و جایگاه آنها را به عنوان یک زیر سیستم در کلان اجتماع تبیین نماییم. برای این منظور با استفاده از متدولوژی رویش نظریه که روشی استقرایی و case محور است و به تعبیری مفهوم مدار، پدیدارساز مفاهیم از متن، سازگاری نتایج با پدیده ها و واجد ماهیتی خودجوش، به اکتشاف در تعدادی از نهادهای فعال در منطقه ی هدف پرداخته و طی یک فرآیند جزء به کل، مفاهیم و مقوله های کلیدی که موجب توسعه و گسترش آنها شده استنباط گردیده و با استفاده از تکنیک های تحلیل محتوا (آنتروپی شانون)، منطق فازی، مفوله های استحصالی اولویت بندی و به یک شبکه ی مفهومی در سه حوزه ی زمینه، ساختار و رفتار خلاصه کرده و بر آن مبنا، به یک متا نظریه، یک نظریه ی اصلی و سه نظریه ی فرعی و نهایتا توصیه های راهبردی برای توسعه نقش سازمان های مردم نهاد در مهندسی اجتماع، دست یافته ایم.
    کلیدواژگان: سازمان های مردم نهاد(سمن ها):نقش:مهندسی اجتماع:محتوا:آنتروپی شانون:شبکه ی مفهومی:تکنیک فازی
  • سعید کافی، غلامحسین ابراهیمی یزدی صفحه 119
    قدرت هوایی از زمان پایان جنگ جهانی دوم ابزار اصلی قدرت نمایی در آسمان بوده است. در همین راستا، بررسی مدیریت راهبردی صحنه ی جنگ بدون توجه به نظریه های قدرت هوایی ممکن نیست. ریشه های مدیریت راهبردی صحنه ی جنگ را در رابطه با قدرت هوایی می توان در آثار مکتوب نظریه پردازانی چون جولیو دوهت، بیلی مایکل، جان اسمات و هاف ترند چارد جستجو کرد. نظریه های قدرت هوایی در سراسر طول تاریخ نبردهای هوایی با هدف بهره برداری هر چه بهتر از انعطاف پذیری ذاتی تجهیزات هوایی مطرح شده اند. بیشتر نظریه های قدرت هوایی بر فلج سازی قدرت فکری و تصمیم گیری رقیب تاکید دارند. این مقاله به بررسی معروف ترین نظریه که در خصوص قدرت هوایی مطرح است، می پردازد.
    کلیدواژگان: قدرت هوایی:نظریه های هوایی:مدیریت راهبردی صحنه جنگ
  • محمد صادق جوکار، سید مهدی مدنی صفحه 149
    مساله ی اصلی این پژوهش شناخت جایگاه سلاح هسته ای در راهبرد نظامی و امنیتی عربستان است. در این چارچوب فرضیه ی اصلی این مقاله این است که: تغییر توازن قدرت نامتعارف منطقه ای سبب ناکارآمدی سیاست سنتی بازدارندگی متعارف عربستان در منطقه شده و این کشور را وادار به پیگیری اشکال مختلف بازدارندگی هسته ای می کند. برای تحلیل این فرض، مقاله دارای سه بخش خواهد بود. بخش اول به بررسی انگیزه های کشور عربستان به عنوان یک دولت به دنبال بقا و امنیت در نظام آنارشیک در شرایط عدم توازن قوای منطقه ی خلیج فارس می پردازد. این بخش که در واقع تحلیل نظری چرایی تلاش احتمالی عربستان سعودی برای دستیابی به سلاح هسته ای در صورت پیشرفت برنامه های هسته ای ایران است، مبتنی بر چارچوب تحلیلی نورئالیسم برای تحلیل سیاست خارجی منطقه ی خلیج فارس است. و سعی می کند از منظر دولت عربستان شرایط توزیع قدرت منطقه ای، شرایط بازدارندگی و ضرورت آن به منظور تامین منافع آن کشور را توضیح داده و جایگاه الگوی متعارف و نامتعارف بازدارندگی و توازن قوا را بیان کند. بخش دوم مقاله با بیان جایگاه سلاح هسته ای در راهبرد این کشور به تاریخچه اقدامات عربستان در زمینه ی دستیابی به سلاح هسته ای و وسایل پرتابی آن در دوبعد توسعه ی تاسیسات داخلی و خرید از کشورهای ثالث و تحلیل داده های منتشر شده درباره ی گزینه های عربستان برای دستیابی به سلاح هسته ای پرداخته و در پایان این بخش ظرفیت های فنی، و صنعتی این کشور در زمینه ی گسترش سلاح هسته ای بررسی می گردد. در بخش سوم و پایانی نیز دورنمایی آینده ی منطقه ی خاورمیانه با تمرکز بر سناریوهای احتمالی بازدارندگی هسته ای با فرض پیشرفت برنامه ی هسته ای ایران برای کشور عربستان ترسیم می شود.
    یافته های این پژوهش نشان می دهد که کشور عربستان با شرایط کنونی ظرفیت های علمی، فنی و صنعتی غیرمحتمل است تا توانایی تولید سلاح هسته ای و وسایل پرتابی آن را داشته باشد، ولی به دلیل پیشرفت برنامه ی هسته ای ایران این کشور دارای انگیزه ی بالایی در توسعه و برنامه ی هسته ای با توجه به درآمدهای سرشار نفتی خود از طریق فعالیت های پنهانی خواهد داشت. هرچند به دلیل حساسیت سازمان ها و قدرت های بین المللی به یافتن و نابودسازی بازارهای سیاه قاچاق مواد شکافت پذیر و ادوات مرتبط با آن، تحقق تولید بومی سلاح هسته ای در عربستان دشوار به نظر می رسد. از این رو، سناریوهای دیگری چون خرید سلاح هسته ای و وسایل پرتابی آن و نیز انعقاد موافقت نامه های امنیتی ایجاد چتر امنیتی هسته ای با قدرت های بزرگ قابل تامل تر به نظر می رسد. ولی در هر صورت این پژوهش نتیجه می گیرد که ورود مولفه های هسته ای به راهبردهای نظامی کشورهای منطقه چه به صورت بومی با ماهیت پنهانی و چه به صورت موافقت نامه های امنیتی در تحولات آتی منطقه ی خلیج فارس به صورت امری محتوم درآمده است.
    کلیدواژگان: توازن منطقه ای:خلیج فارس:عربستان سعودی:سلاح هسته ای یا بازدارندگی نامتعارف:ایران
  • ایوب پورقیومی، حشمت الله ابراهیمی صفحه 171
    حضور ناتو در افغانستان از دو بعد اساسی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تهدیدآمیز بوده و توجه به آن ضروری به نظر می رسد، اول اقدامات آن در تقابل با جمهوری اسلامی ایران که در این راستا می توان به نقش و نفوذ آمریکا در این پیمان، تضاد هویتی ناتو با هویت ایرانی-اسلامی، اقدامات فرهنگی در تقابل با جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام، تهدیدات سیاسی، نظامی و... اشاره کرد. بر این اساس نفس حضور ناتو در همسایگی و همجواری جمهوری اسلامی ایران، تهدیدزا و چالش برانگیز است. بعد دوم به عملکرد و اقدامات ناتو در افغانستان می پردازد؛ نتیجه ی این اقدامات نیز به گونه ای پیش می رود که پیامدهای آن امنیت ایران را با تهدید مواجه می کند. در این زمینه نیز مسائلی نظیر بی ثباتی، ناامنی و نا آرامی، افزایش کشت و تولید مواد مخدر، فراهم شدن زمینه ی احیای مجدد طالبان، تهاجم فرهنگی غرب علیه بنیان های اندیشه ی دینی و اسلامی، تبلیغ و تلاش برای تحمیل لیبرال دموکراسی و... مورد توجه است.
    این تحقیق که از نوع کاربردی است با روش «موردی زمینه ای» موضوع را مورد مطالعه قرار داده و به این نتیجه منتهی شده که حضور گسترده ی ناتو در کشورهای همسایه ی ایران در کنار ماهیت جدید تهاجمی آن در سایه شکل گیری نیروهای واکنش سریع، ترویج لیبرال دموکراسی و تحرکات و اقدامات سیاسی رهبران این پیمان بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، تهدیدهای جدی در زمینه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امنیتی برای ما به دنبال خواهد داشت.